کد مطلب:53780 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

ام المومنین بعد از رحلت پیامبر











عایشه ام المومنین در دوران خلافت پدر خود ابوبكر و دوست صمیمی او عمر از احترام ویژه ای برخوردار بود تا جایی كه منزلت و موقعیت وی در جهان اسلام بسیار بالا رفت و انظار مسلمانان، به سوی او دوخته شد و موقعیتش از دیگر زنان رسول خدا پیشی گرفت و سنت و روش پیامبر را در مسائل مختلف به صورت فتوا درمی آورد و این كار تا پایان عمر او ادامه داشت.

عایشه بر آن شد كه از طریق اندوختن ثروت بر موقعیت اجتماعی خویش بیفزاید به همین جهت از پدرش درخواست كرد كه از غنایم جنگی سهمی برای او در نظر بگیرد.

بر اثر اصرار عایشه، ابوبكر موافقت كرد كه قسمتی از اموال غیر منقول بیت المال كه در زمان پیامبر از كفار گرفته شده بود و سالی دوازده هزار درهم درآمد داشت به شكل تیول به عایشه واگذار گردد تا او در عوض از دریافت سهمی از غنایم صرفنظر نماید.

در زمان خلیفه دوم برای هر یك از بانوان رسول خدا مبلغی به عنوان مستمری ماهانه تعیین شد و حقوق ماهانه هر یك از همسران رسول اكرم ده هزار و برای عایشه دوازده هزار پول رایج آن روز مقرر گردید و عمر درباره ی افزایش سهم عایشه این طور توجیه كرد كه او مورد توجه و علاقه پیغمبر خدا بوده است.

ذكوان آزاد كرده ی عایشه روایت كرد كه از غنایم فتح عراق سبدی برای خلیفه عمر آوردند كه در آن گوهری بود كه ارزش آن را نتوانستند تعیین كنند و ندانستند چگونه آن گوهر را میان مسلمانان تقسیم نمایند. عمر با اصحاب خود این طور سخن گفت چون عایشه مورد محبت رسول اكرم بوده لذا آن گوهر سزاوار عایشه است و عمر آن گوهر را برای عایشه فرستاد.

در تاریخ ثبت شده كه ابن هشام 253 قطعه از زیورآلات كه به درد زینت زنها می خورد از بیت المال كنار گذاشت و صورت آن را تهیه كرد و به نظر خلیفه رسانید و با موافقت خلیفه دوم برای عایشه فرستاد.

عایشه سرسخت ترین طرفدار حكومت پدر خود ابوبكر و دوست صمیمی اش عمر

[صفحه 76]

بود و برای تثبیت مقام خلافت آن دو در قلوب مردم همواره حدیثی در شان و مقام آنان از جانب رسول خدا نقل می كرد.

در صحیح مسلم از قول عایشه نقل شده است كه رسول خدا هنگامی كه در بستر بیماری آرمیده بود به عایشه گفت كه به پدر و برادرت بگو تا بیایند و وصیتی بنویسم زیرا از آن می ترسم كه خام طمعی آرزو كند یا كسی بگوید كه من به خلافت سزاوارترم در حالی كه خدا و مومنین جز ابوبكر كسی دیگر را شایسته آن نمی شناسند.

ام المومنین احادیثی را در فضایل شیخین و برتری آنها روایت می نمود كه در غالب این احادیث نام دو تن از خلفای راشدین پشت سر یكدیگر آمده است.

احادیثی كه از عایشه نقل گردیده در بررسیهای علمی و انطباق آنها با وقایع تاریخ مشخص است كه بیشتر آنها روی منظور خاص بویژه برای تحكیم خلافت و حكومت ابوبكر و عمر بوده است.

احترام بیش از حد خلیفه دوم به عایشه همین قدر بس كه عمر در بستر بیماری به فرزندش عبدالله دستور داد تا خدمت ام المومنین عایشه برود و از جانب او پیغام بگذارد كه عمر سلام می رساند و استدعا دارد كه اجازه بفرمایید پس از فرارسیدن مرگش جنازه اش را در كنار پیغمبر خدا و ابوبكر دفن كنند.

عایشه در پاسخ این پیغام می گوید من آنجا را برای خودم در نظر گرفته بودم اما اینك خلیفه را بر خود مقدم می دارم.

عمر در دم آخر عمر خود دست از احترام و بالا بردن موقعیت عایشه برنداشت و گفت با اجازه و موافقت عایشه كاندیدای خلافت در خانه ی او گرد آیند و با مشورت یكدیگر یك تن را از میان خود به خلافت انتخاب كنند.

نظر عمر بیشتر آن بود كه خلیفه ی بعد از خودش، حریم ام المومنین را حفظ كند و بداند كه از میان خانه ام المومنین به خلافت برخاسته است.

همین كه عثمان به خلافت رسید، عایشه به پندار این كه چون گذشته از احترام دستگاه خلافت برخوردار است و امتیازش بر دیگر همسران رسول خدا محفوظ است و در حل و فصل امور گشاده دست خواهد بود لذا از مقام خلافت و پشتیبانی عثمان چیزی فروگذار نمی كرد و این پشتیبانی به مدت شش سال ادامه داشت، اما رفته رفته بین این دو اختلاف افتاد و دسته بندی آغاز شد و عایشه از هر پیشامدی برای در هم كوبیدن قدرت

[صفحه 77]

خلافت كوتاهی نمی كرد.

هنگامی كه اهالی كوفه از اعمال زشت ولید بن عقبه به جان آمدند نمایندگانی نزد عثمان به مدینه روانه كردند آنها به عثمان مراجعه و در خصوص میخوارگی ولید و نحوه ی نماز خواندنش شكایت كردند و گواهی دادند كه او چنان مست و از خود بیخود شده بود كه انگشترش را از دستش خارج كردند و به عنوان مدرك نزد عثمان آوردند و گفتند كه ولید از فرط مستی دو ركعت نماز صبح را چهار ركعت خواند و سپس رو به مردم كرد و گفت امروز سرخوشم اگر می خواهید بیش از این نیز برایتان نماز بخوانم و آن وقت در محراب بالا آورد. عثمان به شكایت و دلایل شاكیان و گواهان توجهی نكرد، بلكه آنها را ناسزا گفت و آنها را به سیاست و مرگ تهدید كرد.

گروه شاكیان از ترس مجازات عثمان به خانه ی عایشه پناه بردند و چون عثمان دانست كه شاكیان به خانه ی عایشه رفتند بی اختیار فریاد كشید كه آیا سركشان و فاسقان عراقی پناهگاهی جز خانه ی عایشه سراغ نداشتند؟

این سخن توهین آمیز به گوش عایشه رسید او پای افزار رسول خدا را به دست گرفت و با صدای بلند فریاد زد چه زود سنت و روش رسول خدا - صاحب این كفش پشت سر انداخته شد.

سخن عایشه دهان به دهان گردید و به گوش مردم مدینه رسید و مردم به سوی مسجد هجوم بردند و هیجان برانگیختند. دسته ای به طرفداری عایشه و عده ای به حمایت عثمان با یكدیگر به گفتگو پرداختند. علی «ع» و طلحه و زبیر از خواسته های مردم كوفه حمایت كردند و عزل ولید بن عقبه را خواستار شدند و عثمان ناچار شد ولید را از فرمانداری كوفه بركنار كند و سعید بن العاص را به جای او تعیین نماید. این نخستین باری بود كه در مبارزه ی سیاسی بین عایشه و عثمان، پیروزی نصیب ام المومنین گردید.

عایشه مسلمانان را نسبت به روش عثمان بدبین و از دستگاه خلافت منزجر كرد و با نوشتن نامه ها به شهرها مردم را جهت انقلاب جدی علیه عثمان به مدینه فراخواند و همین كه زمینه انقلاب را فراهم دید به مكه رهسپار شد و در انتظار كشته شدن عثمان و بیعت مردم با طلحه به سر می برد.

هنگامی كه خبر قتل عثمان در مكه به گوشش رسید بسرعت راه مدینه در پیش گرفت تا موجبات خلافت طلحه را فراهم كند.

[صفحه 78]

در بین راه از عبید بن ام كلاب كه از مدینه می آمد شنید كه امر خلافت به نفع علی «ع» تمام شد و مردم با او بیعت كردند، داد عایشه بلند شد و به ناله و زاری پرداخت و در همین موقع فریاد زد كه مرا هر چه زودتر به مكه برگردانید چون به مكه رسید در مقابل مسجدالحرام از شتر خود پیاده شد و به سوی حجرالاسود حركت كرد، در این موقع مردم كه از هر طرف دور او را گرفته بودند بانگ برآورد و گفت به خدا سوگند عثمان بی گناه و مظلوم كشته شد، او توبه كرده بود بدون این كه به توبه اش اعتنا كنند او را بی گناه كشتند. من نیز باید بر مظلومیت او سوگوار باشم قبیله قریش - علی، عثمان را به قتل رسانیدند من به خونخواهی او قیام می كنم.

او بر شتر سرخ رنگ می نشیند و سردار و فرمانده كل پیروان خود در جنگ جمل می شود و با علی به جنگ می پردازد. عایشه هرگز از به دست آوردن قدرت و به كار گرفتن آن آسوده نبود، و هنگامی كه به میدان خلافت راهی نداشت با بیان حدیث نیروی اعتقاد مردم را به نفع خود به كار می گرفت.

به گفتار علی امیرالمومنین «ع» گوش فرادهید كه درباره ی شخصیت این همسر رسول خدا چنین می گوید، و اسرار را آشكار می كند:

«اما او (عایشه) خوی زنان، دیده ی عقل و خردش را سخت فروبسته و شراره های كینه و دشمنی با من در دلش چون كوره ی آهنگران زبانه می كشد و اگر از او می خواستند تا آنچه را با من كرده است درباره ی شخص دیگری روا دارد او هرگز زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت. با این همه احترامش چون گذشته محفوظ است و داوری كارهای او با خداست او هر كه را بخواهد می بخشد و آن را كه اراده فرماید عذاب می كند»

دشمنی عایشه با علی آن قدر عمیق و ریشه دار بود كه وقتی خبر مرگ امیرالمومنین علی «ع» به گوش او رسید سجده ی شكر به جای آورد و اظهار شادمانی كرد و به شعر گفت اگرچه علی در موقع مرگ از ما دور بود ولی زنده باد جوانی كه مژده ی مرگ او را به ما داد و مسرورمان ساخت.

عایشه تنها هشت سال و پنج ماه از زندگی خود را در خانه پیامبر گذرانید و همین مدت برای او كافی بود كه خود را بانوی اول همسران رسول خدا درآورد و تا آخر عمر با یك اراده ی قوی و یك زیركی و تردستی مخصوص به خود بتواند در جریان حوادث قرار گیرد و گاهی خود را به صورت امیر و فرمانده لشكر درآورد و زمانی به این اندیشه باشد

[صفحه 79]

كه حكومت تمام مسلمانان و فرمانروایی به جهان اسلام از آن او می باشد.

در زمان معاویه وضع زندگی عایشه همچون دستگاه سلاطین بوده است چنانكه معاویه به ثابت بن ارطاه می نویسد كه خانه ی عایشه در مدینه یك خانه عادی نیست بلكه یك دستگاه خلافت است كه شكوه آن از دستگاه حكومت من هم وسیع تر و زیادتر است[1] .

[صفحه 81]


صفحه 76، 77، 78، 79، 81.








    1. ماخذ این فصل كتابهای عایشه بعد از پیغمبر - نقش عایشه در تاریخ اسلام است.